دیدگاه اندیشمندان درباره علم اقتصاد اسلامی ۱
بعد از شهید صدر موضوع علم اقتصاد اسلامی مورد مباحثه اهل نظر قرار گرفت در مجموع سه دیدگاه دراینباره وجود دارد. برخی همان دیدگاه شهید صدر را پذیرفتند. ولی دو دیدگاه دیگر نیز وجود دارد که عبارتاند از:
۱. وجود علم اقتصاد اسلامی
یک دیدگاه این است که علم اقتصاد اسلامی وجود دارد و استدلال این است که چون اقتصاد متعارف دارای مبانی هستی شناسانۀ و معرفتشناسانه ویژهای است که توسط مکتب سرمایهداری تولید شده و با مبانی هستی شناسانۀ و معرفتشناسانه اقتصاد اسلامی متفاوت است پس تبیین این دو علم از پدیدهها با یکدیگر متفاوت خواهد بود. به عبارت دیگر اگر دستگاه هستیشناسانه و معرفت شناسانه شما اسلامی باشد وقتی مثلاً میخواهید پدیده فقر را تبیین کنید یک جور تبیین میکنید ولی اگر دستگاه شما کاملاً سکولار و غیر اسلامی باشد جور دیگر تبیین خواهید کرد.
بر اساس این دیدگاه، اگر جامعه اسلامی را مورد مطالعه قرار دهیم، تنها این نیست که مورد مطالعه علم تغییر میکند، بلکه دستگاه هستیشناسانه که با آن مطالعه میکنیم نیز تغییر کرده است. مهمترین بحث در مسئله هستیشناسی، که بین علم اقتصاد اسلامی و غیر اسلامی تفاوت ایجاد میکند نظام علی-معلولی حاکم بر رفتارها و روابط اقتصادی است. در اقتصاد متعارف، نظام علی -معلولی مادی مطرح است، درحالیکه در دیدگاه اسلامی علاوه بر آن، یک نظام علی-معلولی مجرد نیز وجود دارد که همه منتهی به ید و قدرت الهی است. به این معنا که همراه هر علتی خداوند حضور دارد و قوامبخش آن است.
لذا در پدیدهای مثل فقر علاوه بر اینکه عوامل طبیعی دخالت دارد، یک سری عوامل الهی و مجرد و وحیانی که آیات و روایات آنها را تبیین میکند، نیز مؤثر است. مثلاً رابطه گناه و برکات و نزول آن یا مسدود شدن آن چیست؟ یا رابطه بین تقوا و افزایش روزی چیست؟ همچنین بین ایمان و عمل صالح جامعه با نزول برکات مادی رابطه علی و معلولی وجود دارد. این روابط را در اقتصاد میتوان با عنوان «سنتهای الهی» تبیین نمود. سنت الهی در این تعریف رابطه بین رفتار انسان و اثری را که از طریق علل مجرد در این دنیا دارد را بیان میکند. این سنت ها در قالب قوانین علمی بیان میشود که اگر الف تحقق یابد آنگاه ب تحقق خواهد یافت. به این نحو که اگر این رفتار را داشتید چنین اثری خواهد داشت.
اگر عدالت داشته باشید برکت زیاد میشود (الإمام علی «ع»: بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَات) (غررالحکم، ص۲۹۷). نگارنده در مقالهای با عنوان «درآمدی بر علم اقتصاد اسلامی (اقتصاد برکت)» علل کاهش و افزایش برکات را آورده و توضیح داده است که در نظام هستی نزول برکات از طریق ریزش نعمت خداوند بر اساس ایمان و عمل صالح و تقواست. پس اگر برای نظام علی و معلولی، یک نظام کاملاً مادی یا نظام مجرد در نظر گرفته شود، تحلیلها متفاوت میگردد. در نگاه اسلامی نظام علی و معلولی مجرد در طول نظام علی و معلول مادی و حاکم بر آن است در حالی که در نگاه حاکم بر علم اقتصاد متعارف تبیین و تحلیل تنها بر اساس نظام علی و معلولی مادی میشود. و در نگاه دوم عوامل مجرد اساساً جایگاهی ندارند.
داستان جالبی از جناب رجبعلی خیاط از عارفان اهل عمل تهران نقل شده که برای تقریر مطلب در اینجا راهگشا است. نقل شده است یک چلوکبابی در بازار یک دفعه بدون تغییر و تبدلی در شرایط کاریش، درآمد روزمرهاش کساد میشود. وقتی نمیتواند علت را پیدا کند سراغ رجبعلی خیاط میرود. ایشان میگوید برو ببین چه گناهی کردی؟ او میگوید هر چه فکر کردم چیزی نبود، گناهی نبود. فقط یک فقیری آمد و کمکی میخواست ولی من جوابش را ندادم. رجبعلی خیاط گفت: برو او را پیدا کن و راضیاش کن کارت راه میافتد. او رفت و اینکار را کرد و روزی اش مجددا باز شد. این نوع تحلیل در نظام علی -معلولی اقتصادی مادی قابل توجیه نیست.
ولی در نگاه اسلامی قبض و بسط روزی افزون بر عوامل مادی دارای عوامل مجرد نیز هست. این عوامل از طریق آیات و روایات برای ما بیان گشته است. مثلاً دروغ، قطع رحم یا ترک نماز شب، مانع گشایش و وسعت روزی است.
پس علم اقتصاد اسلامی وجود دارد؛ چون دستگاه هستی شناسانه ما از آنها جداست و همچنین به این دلیل که دارای نظام معرفتشناسی متفاوت با آنها هستیم. ابزارهای شناخت را عقل و وحی و تجربه میدانیم. دستگاه تحلیل واقعیت خارجی ما با دستگاه تحلیل واقعیت خارجی مکاتب سرمایهداری و کمونیستی نیز متفاوت است. البته این بحث مفصل است و فعلاً مجال ورود بیش از این به آن نیست.
ادامه در پست بعدی…
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین میرمعزی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و از اساتید علم اقتصاد حوزه،