دیدگاه اندیشمندان درباره علم اقتصاد اسلامی۲
ادامه ی پست قبلی:
۲. وجود علم اقتصاد جهانی با رویکرد اسلامی
عدهای با استناد به دلایل پیش گفته به درستی معتقدند که اسلام دارای علم اقتصاد جهانی است. و لذا نباید علم اقتصاد را مقید به اسلامی کرد. سردمداران تولید این نظریه اقتصاد دانانی همچون شوقی دنیا و محمد عمر چپرا و منذر قحف هستندکه جایزه بین المللی بانک توسعه اقتصاد اسلامی را هم گرفتند.
علم اقتصاد متعارف که مبتنی بر مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه مکتب سرمایهداری تولید شده مقید به این مکتب نیست و ادعای جهانی بودن آن میشود. آنچه در اقتصاد متعارف تولید شده بر اساس مبانی نادرستی همچون نظام طبیعی، اصالت فرد، اصالت ماده، اصالت تجربه بوده است با این وجود ادعای جهانشمولی هم دارند و مدعی اند که با این علم میتوان جوامع مختلف با مکاتب مختلف را مطالعه کرد. در حال حاضر آنچه در مراکز علمی ما تدریس میشود دانشی است که بر اساس مبانی غلط انسانشناسانه و هستیشناسانه و معرفت شناسانه تولید شده است.
بنابراین چه دلیلی دارد که ما نتوانیم بر اساس مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانۀ درست اسلامی، جهان را تحلیل کنیم؛ چه جهان اسلام چه جهان کفر. این حقیقت که جهان و انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است مخصوص جوامع اسلامی که نیست؛ سنت های الهی خداوند متعال که فقط مخصوص جامعه اسلامی نازل نیست. بر این اساس بدیهی است که ما نیز میتوانیم بر اساس دستگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه درست اقتصاد همه جوامع چه اسلامی و چه غیر اسلامی را تحلیل کنیم و مدعی علم اقتصاد جهانی با رویکرد اسلامی باشیم. این ادعا مخصوص علم اقتصاد هم نیست و شامل همه علومی که به تحلیل واقع جهت کشف قوانین حاکم بر آن میپردازند نیز میشود.
شاهد تاریخی این مسئله که بر اساس جهان بینی و معرفت شناسی درست اسلامی میتوان جهان کفر را نیز تحلیل کرد نامه تاریخی امام خمینی (ره) به گورباچف بود. اگر اهل نظر دقت کنند میفهمند که امام هم مشکل جامعه شرق و کمونیستی را توصیف کرد و هم تبیین کرد و هم راه برون رفت از آن را نشان داد و فرمود با مراجعه به خداوند مشکلات شما حل میشود. ایشان بر اساس یک دستگاه بینشی و الهی درست و در چارچوب سنت های الهی، این جامعه را تحلیل کرد.
اینکه رهبر معظم انقلاب تحلیل میکنند که نظام سرمایهداری غربی رو به زوال است و شما خواهید دید، مبتنی بر یک دستگاه بینشی و معرفت شناسانه درست و دقیق الهی و دینی است.
نگارنده معتقد است اسلام دارای مذهب اقتصادی و نظام اقتصادی و علم اقتصاد جهانی با رویکرد اسلامی است و در کتابها و مقالاتم به تفصیل به آن پرداختهام و در تحقیقی که با عنوان “فلسفه دانش اقتصاد اسلامی” در دست انجام دارم همه اقوال و استدلالها را در این باره جمع کردم و متاسفانه به دلیل اشتغالات اجرایی موفق به اتمام و چاپ آن نشدم.
برخی بدون استدلال علمی بر نفی اقتصاد اسلامی به این استدلال تمسک می کنند و می گویند اگر علم اقتصاد اسلامی داریم نشان دهید که مثلا تورم یا بیکاری یا رکود موجود در جامعه را بر اساس این علم چگونه باید تحلیل کرد و راه های برون رفت از این مشکلات چیست. این گونه استدلال درست نیست. اگر با برهان اثبات شود که میتوان علم اقتصاد را مبتنی بر مبانی درست اسلامی تأسیس کرد پس از آن باید همه در راستای تأسیس این دانش و استخراج روشها و گزاره های آن تلاش کنیم و این یک تلاش جمعی تاریخی بلند مدت را میطلبد.
همین علم اقتصاد غربی که تا اینجا رسیده و چند قرن (حدوداً ۳ قرن) را پشت سر گذاشته، به بحران رسیده است. کتاب و مبانی آدام اسمیت که پدر علم اقتصاد نامیده میشود در بحران قرار گرفته است. در این زمینه کتابهای مفصلی نوشته شده است. این علم در مبانی و روش هایش توسط خود اقتصاددانان غربی مورد نقد قرار گرفته و بسیاری معتقدند علم اقتصاد متعارف با بحران ماهوی و روشی مواجه است.
از زمانی که شهید صدر کتاب اقتصاد اسلامی را نوشت تا کنون حدود پنج یا شش دهه میگذرد. در این ایام مباحث اقتصاد اسلامی بیشتر حول و حوش مذهب و نظام اقتصادی بوده و نه علم اقتصاد. در این مدت پیشرفتهای خوبی در نظام سازی در بخش بانکی و بازارهای مالی داشته ایم به گونه ای که خیلی از کشورهای غربی در مهد سرمایهداری بانکهایی ایجاد کردند که بر اساس بانکداری اسلامی کار میکنند. مرحوم حجت الاسلام آقای موسویان میفرمودند که چینی ها و ژاپنی ها اقتصاددانانی را به مالزی فرستاده بودند که نظام مالی بانکداری اسلامی را یاد بگیرند، چون باور داشتند قرن آینده قرن بازارهای مالی اسلامی است.
با این وجود مطالعات در باره علم اقتصاد اسلامی بیش از یک دهه از عمر آن نمیگذرد و باید همه با عزمی راسخ و تلاشی مجاهدانه در مسیر تأسیس این علم تلاش کنیم.
برخی با این استدلال که روش اسلام در امور عقلاییه امضایی است نه تأسیسی، به این باور رسیده اند که علم اقتصاد یک علم عقلایی است و اسلام در این موارد به تأسیس نمیپردازد و بلکه همان را با ملاحظاتی امضا میکند.
لازم به ذکر است که در فقه ما تنها در بخش معاملات این مطلب مطرح میشود که روش اسلام در برخورد با عقود و قراردادهایی که عقلا بما هم عقلا برای رفع نیاز خود در این عرصه ابداع میکنند روش امضایی است نه تأسیسی. توسعه این مطلب به همه امور عقلاییه آنهم جایی که عقلا با هم اختلاف دارند و مبتنی بر بینشها و ارزشهای متفاوت اقدامات متفاوتی انجام میدهند صحیح به نظر نمی رسد.
در موضوع مورد بحث ما در جایی که بین عقلای عالم مذاهب اقتصادی و نظام های اقتصادی متفاوتی وجود دارد و همچنین در موضوع و اهداف و روش ها و حتی ماهیت علم اقتصاد اختلاف است و میدانیم که منشأ بسیاری از این اختلافات، اختلاف در دستگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه آنها است و میدانیم که اسلام دارای دستگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوتی است برخورد امضایی چه توجیهی دارد و چگونه میتوان از آن دفاع کرد.
شاهد تاریخی این مسئله که بر اساس جهان بینی و معرفت شناسی درست اسلامی میتوان جهان کفر را نیز تحلیل کرد نامه تاریخی امام خمینی (ره) به گورباچف بود. اگر اهل نظر دقت کنند میفهمند که امام هم مشکل جامعه شرق و کمونیستی را توصیف کرد و هم تبیین کرد و هم راه برون رفت از آن را نشان داد و فرمود با مراجعه به خداوند مشکلات شما حل میشود. ایشان بر اساس یک دستگاه بینشی و الهی درست و در چارچوب سنت های الهی، این جامعه را تحلیل کرد.
اینکه رهبر معظم انقلاب تحلیل میکنند که نظام سرمایهداری غربی رو به زوال است و شما خواهید دید، مبتنی بر یک دستگاه بینشی و معرفت شناسانه درست و دقیق الهی و دینی است.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین میرمعزی،
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و از اساتید علم اقتصاد حوزه،