مانع بزرگ تولید2
ارتباط ضعیف صنعت و دانشگاه
در بررسی تجربه و تاریخچه کشورهای پیشرفته شاهد بودیم که ارتباط میان علم و صنعت تأثیر شگرفی بر افزایش تولید در کشور دارد. تولید علم و فناوریهای جدید و بهکارگیری آن در تولیدات صنعتی، امکان رقابت با کالاهای با کیفیت جهانی را فراهم میکند و به پیشرفت صنعت و تولید کشور می انجامد.
متاسفانه در کشور ما کمتر دیده میشود که یک کارخانه یا بنگاه اقتصادی واحد تحقیق و توسعه داشته باشد یا فناوری مورد نیاز خود را به مرکز پژوهشی سفارش دهد. واحدهای تولیدی اغلب راه دستیابی به فناوری را خرید لیسانس و «انتقال فناوری» میدانند و به مونتاژ کالاهای خارجی تحت لیسانس، آن هم با فناوریهای رو به کهنهشدن خارجی عادت دارند. ازطرفی هنگامی که این شرکتها چنین محصولاتی را وارد بازار میکنند، معمولاً شرکتهای خارجی صاحب فناوری، محصول جدیدتر خود را به بازار میفرستند. درنتیجه از نظر فنآوری اکثر تولیدکنندگان مونتاژکار ایرانی و محصولاتشان حداقل یکگام از شرکتهای صاحب فناوری در بازار ایران و جهان عقبتر هستند.
اگرچه در سالهای اخیر همکاریهای دانشگاه و صنعت در برخی زمینهها نظیر انرژی هستهای و پتروشیمی دستاوردهای مهمی برای کشور به ارمغان آورده است، اما این همکاری و همافزایی با آموزش عالی کشور فاصله بسیاری با کشورهای صنعتی دنیا دارد.
مشکلات و محدودیتهای بسیاری برای ایجاد ارتباط مراکز آموزش عالی با صنعت وجود دارد که از آن میان میتوان به مواردی چون آموزشمحوری دانشگاهها، تأثیرنداشتن فعالیتهای صنعتی در ارتقای اعضای هیئت علمی، جایگاه سازمانی پایین واحد ارتباط با صنعت دانشگاه، حاکمیت مدیریت دولتی بر صنایع بزرگ کشور، عدم تقاضای صنایع برای استفاده از دانشگاهها و عدم تمایل برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، نبود محتوای کیفی و مفید در دورههای کارآموزی، ارتباط ضعیف میان برنامههای درسی و نیازهای صنعت، فقدان روحیه کار گروهی و کمبود مراکز تحقیقاتی کاربردی، ضوابط و مقررات دستوپاگیر و وابستگی روحی و فکری صنایع به خارج از کشور اشاره کرد.
تحقیق و توسعه در ایران
بر اساس گزارش هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورایعالی انقلاب فرهنگی، با عنوان ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۲)، مجموع اعتبارات دولتی تحقیقات در سال ۷۵ و ۷۷ بهترتیب بالغ بر ۷۷ و ۱۰۸ میلیون دلار، بودجه تحقیقاتی در سال ۱۳۷۹ معادل ۲۰۰ میلیون دلار و در سال ۱۳۸۳ برابر با ۵۴۰ میلیون دلار بوده است. در همین سال شاخص هزینههای تحقیقاتی دولتی به تولید ناخالص داخلی ۳۱/۰ درصد بود که این رقم در سال ۱۳۸۰ به ۴۷/۰ و در سال ۱۳۸۳ به ۷/۰ درصد رسید. بر اساس قانون برنامه چهارم، دولت موظف شد بهمنظور برپاسازی نظام جامع پژوهش و فناوری حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی را به سرمایهگذاری در امر پژوهش و فناوری تخصیص دهد. در سال ۱۳۸۳ سرانه تولید ناخالص داخلی در ایران معادل ۲۳۰۰ دلار بوده است.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین علل مشکلات موجود در صنعت کشور، نوپابودن آن است. غفلت و عقبماندگی سلسلههای پادشاهی گذشته در صنعت یا سیاستگذاری معیوب در این حیطه زمینهساز این عقبماندگی شده است. رفع این مشکل نیازمند تلاش مضاعف و هماهنگی هرچه بیشتر پژوهشهای دانشگاهی با نیازهای کشور است.
ادامه دارد..