نقش زنان دراقتصادپایه
?رُژه گارودي مي گويد:
«وقتي اقتصادِ بازار بر اقتصاد پايه برتري پيدا کرد اعتبار و موقعيت زن در تمام سطوح زندگي اجتماعي خدشه دار مي شود»
◾چون در اقتصاد بازار کار زنان در منزل که عموماً يک سوم اقتصاد ملي جامعه را تشکيل مي دهد، به چيزي گرفته نمي شود و ارزش هاي مردانه حکومت مي کند، «قدرت» ارزش است و نه «خدمت».
◾وقتي پول در صحنه است «قدرت» در صحنه است و عالَم داخل خانه که در آن «خدمت» حاکم است بي مقدار مي شود. اقتصاد بازار يعني در آمد پولي، اقتصاد پايه يعني گذران زندگي.
◾بسيار تجربه کرده ايد که درآمدِ بعضي از خانواده هاي روستايي زياد نيست ولي زندگي شان خوب مي چرخد. در دوران گذشته چون مادر در خانه حضور فعالِ اقتصادي داشت زندگي به خوبي مي چرخيد بدون اين که پول زيادي وارد خانه شود، زنان هميشه با يک نوع توليد و ترميم رابطه داشتند.
◾مصرف کالاها و غذاهاي بيرون خانه آن قدر زياد نبود که نياز به پولِ زياد باشد. آنچه امروز در خانواده هاي ما نقش بازي مي کند قدرت خريد کالاهاي بيرون خانه است و نه برنامه هاي مادران.
◾در چنين شرايطي است که اعتبار و موقعيت زن در تمام سطوح زندگي اجتماعي خدشه دار و بي مقدار مي گردد. وقتي «قدرت» ملاک ارزش شد بخواهيم و نخواهيم زنان از ارزش واقعي خود فرو مي افتند. به طوري که عموماً در غرب حقوق زن ها در همان مقام و پستي که مردها هستند يک سوم کمتر است.
◾گارودي در همان کتاب مي گويد: «در نظام سرمايه داري نه تنها کار زنان در خانه جزء توليد ناخالص ملي به حساب نمي آيد، حتي وقتي زنان از کار بي مزد خانه فارغ مي شوند و مايل به انجام کار در خارج از خانه هستند در اکثر موارد کم درآمدترين و بي کيفيت ترين کارها به آنان واگذار مي شود. …..
..اصلا جنس نظام سرمايه داري در راستاي کم بهادادن به زن، اين است که نمي تواند تحمل کند زن به اندازه مرد حقوق بگيرد. چون ملاک ارزش ها «قدرت» است و نه «خدمت». و آنچه به واقع احياء زنان است ايجاد بستري است که آن ها بتوانند «خدمت» خود را به عنوان ارزش ارائه دهند وگرنه اگر «قدرت» به ميان آمد و ارزش به «قدرت» شد همان قدرت زنان را پس مي زند.
?برشی ازکتاب زن آنگونه که باید باشد
#استاد_طاهر_زاده