عفاف اقتصادی "۲"
ادامه??
◾شما دقت کنيد و ببينيد بشر امروز به چه چيزي رسيده است. با توجه به سخن قبلي حضرت که توصيه فرمودند مواظب باش گرفتار نيازهاي زياد نشوي، حالا اين نکته جاي خود را باز مي کند که اگر نيازها زياد شد، دريدگي و فجور و بي پروايي زياد مي شود و انسان به خاطر آن نيازهاي افراطي شخصيت خود را به راحتي مي شكند و روحيه عفاف و حفظ حريم الهي را زير پا مي گذارد.
◾آن هايي که جسورانه انسانيت خود را به ذلت مي كشند به جهت اين است كه دارايي هاي دنيايي برايشان عظيم شده است و لذا عظمت ابعاد انساني آن ها برايشان کوچک مي نمايد. چيزي که درست بايد برعکس آن باشد.
◾حضرت در کلام 289 نهج البلاغه در وصف يکي از برادران الهي خود مي فرمايند: «وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ»؛
◾آنچه او را در چشم من بزرگ مي داشت آن بود که دنيا در چشم او کوچک بود، ولذا همين باعث شده بود بر تمام اميال خود مسلط باشد.
◾انسان هايي که نگران ذلت و کوچکي خود نيستند عموماً كار و فعاليت را دوست ندارند و به اين که طفيلي بقيه باشند بيشتر مايل اند تا به تلاش و فعاليت. جامعه اي كه كار را دوست ندارد ناخودآگاه مرزهاي انسانيت در آن از بین می رود.
◾چون از يک طرف انسانِ عفيف اهل کار است و از طرف ديگر اصلِ «كار» ميل هاي سرکش را فرو مي نشاند و موجب تقويت عفت مي شود. حال وقتي کار از ارزش افتاد ديگر ميل هاي سرکش توانا مي شوند و عفت را سرکوب مي نمايند.
➕ادامه دارد…