سختیهای زندگیت را برای کسی تعریف نکن
?مفضل بن قیس سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار میداد.
?یک روز در محضر امام صادق لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح کرد: «فلان مبلغ قرض دارم، نمیدانم چه جور ادا کنم. فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم. بیچاره شدم، متحیرم، گیج شدهام. به هر در بازی میروم به رویم بسته میشود…»
?در آخر از امام تقاضا کرد دربارهاش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فروبسته او بگشاید.
?امام صادق به کنیزکی که آنجا بود فرمود:
«برو آنکیسه اشرفی که منصور برای ما فرستاده بیاور.» کنیزک رفت و فوراً کیسه اشرفی را حاضر کرد. آنگاه به مفضل بن قیس فرمود: «در این کیسه چهارصد دینار است و کمکی است برای زندگی تو.».
✨مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.».
?«بسیار خوب، دعا هم میکنم. اما این نکته را به تو بگویم، هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، اولین اثرش این است که وانمود میشود تو در میدان زندگی زمین خوردهای و از روزگار شکست یافتهای. در نظرها کوچک میشوی، شخصیت و احترامت از میان میرود.»[1]
«لا تخبر الناس بکل ما انت فیه فتهون علیهم.» - : بحارالانوار، ج 11/ ص 114.
?منبع:کتاب داستان وراستان شهید مطهری ج ۲